رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

رادین مامان و بابا

خلاصه ای از روزهای عید

1391/1/31 22:11
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

امروز ٣١ فروردین نود و یک هست و اوضاع زندگیمون تا حدودی رو به راه من روز جمعه ٢٥ فروردین امتحان دکترا را دادم و تا امروز مشغول جمع و جور کردن و مرتب کردن زندگی بودم. حالا اولین فرصتی که پیش اومده  تا خلاصهای از روزهایی که گذشت را برایت بنویسم .

امسال روز سوم عید رفتیم شمال و به دیدن مادر بزرگ و پدر بزرگ بابا رفتیم تا دهم عید اونجا موندیم. در این مدت به تو خیلی خوش گذشت از طبیعت لذت بردی و همش میخواستی بیرون از خانه باشی و دنبال مرغ و خروسهای همسایه بدوی. یه جایی هم بود تو منطقه کوهپایه ای دوران که پاتوق کباب خوریه ما شده بود .

 

میخواستی صدای گوسفندها رو تقلید کنی و  صدای اونها رو در بیاری و میگفتی ببببعععععع

 

 

ناگفته نماند در این مدتی که شمال بودیم کلی  گوشت کباب کرده خوری ( مدرک دارم؟؟!!)

 

 

 

 

کلی هم با دختر عمو و پسر عمو ها بازی کردی و خوش گذروندی(تو پارک بازی)

 

 

خلاصه روز دهم عید رفتیم پیش آنا و آتا که بینهایت منتظر دیدن تو بودن تو این مدت هم همش با آسنا بازی کردی و تو حیاط خونه آنا کلی توپ بازی کردی

 

 

روز ١٣ به در رفتیم باغ آتا و تو کلی خوش به حالت بود چون میتونستی با خاک بازی کنی و من از ترس آنا کاری باهات نداشتم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پارسا جیگر
27 اردیبهشت 91 19:37
خوش گذشته رادین خوشگله کبابم بخور عزیزم نوش جونت گوشت بشه به تنت
بهرام
17 تیر 91 17:27