اولین گردش دو نفره رادین و مامانی
سلام پسر گلم امروز تو دو ماه و سیزده روزته و روز به روز شیطون تر میشی امروز غروب رفتیم بیرون تو شهرک تا خاله سهیلا که الان خونه ماست با دختر همسایه بازی کنه و تو هم در هوای آزاد بگردی . وقتی خاله سهیلا مشغول بازی شد من و تو رفتیم تا دو تایی قدم بزنیم رفتیم پارک بازی بچه ها و تو داشتی با اشتیاق به بچه های در حال بازی نگاه می کردی چهل و پنج دقیقه ای بود که داشتیم می گشتیم و تو نگاه می کردی بلاخره تو بغلم به خواب ناز رفتیما برگشتیم خونه تا راحت بخوابی. شب ساعت ١٠.٣٠ بابات اومد خونه خسته ی خسته بود ولی تا تو رو دید که تو تشکچه ی بازیت بازی می کردیاومد و باهات حرف زد و تو کلی احساسات به بابات نشون دادی دست و پاهاتو تکون می دادی و هر چی می گفت تو جواب می دادی قو قو قو ..... و بابات کلی کیف می کرد بعد از اینکه شام خوردیم بابات رو مبل داشت خوابش می برد و تو هم تو بغل من خوابیدی بعد بابات تو مبل تو رو بغل کردو با هم خوابیدین عکستونو گرفتم می تونی بعدا نگاه کنی .
دوستت داریم پسرم فعلا خداحافظ تا بعد.