درد دل مادرانه
سلام نفس مامان
کاری با مامان کردی که حتی یه لحظه هم بدون تو نمی تونم بمونم وقتی خوابیدی خیلی معصوم میشی بعضی وقت ها ساعت ها میشینم و به چهره معصوم و خوشگلت نگاه می کنم و کلی سوال تو ذهنم میان و میرن اینکه در آینده چکاره میشی و ایا من میتونم به رسالت خودم به عنوان مادر و به عنوان مشوق پیشرفت هات عمل کنم یا نه. به این فکر میکنم که تو الان مثل یه سی دی خام هستی و چه مسیولیت بزرگی به گردن من هست که این سی دی رو با چی پر کنم که هم خودت راضی باشی هم خودم و هم خدایمان .همیشه از این هراس دارم که غفلت کنم و زمان انجام کاری بگذره به همین خاطر از مدت ها قبل برنامه هامو چیدم .از ماه سوم قصد دارم آموزش دادن به تو رو شروع کنم سی دی ببیبی انیشتن گرفتم و سی دی آموزش زبان انگلیسی رو هم کم کم شروع می کنم از خدا میخوام تو راهی که در پیش گرفتم هر دومونو کمک کنه.الان که دارم این مطالب رو مینویسم تو بغلم خوابیدی
یه ساعتی میشه که خوابیدی با اینکه پاهام خواب رفتن ولی دلم نمیاد بذارمت زمین و دوست دارم تو بغلم بخوابی.خواب های خوب ببینی گل پسرم.