خاطره دکتر رفتن
سلام پسر گلم
دیروز من و بابایی رفتیم پیش خانم دکتر آذر میرزایی برای ویزیت هفتگی وای پسرم روز سختی بود مخصوصا برای بابایی آخه می دونی بابایی چند وقته ترفیع گرفته ولی متاسفانه بعضی از آدمها چشم ندارن موفقیت های بقیه رو ببینن واسه همین کلی مشکل براشون پیش می آرن امیدوارم وقتی تو پا تو این دنیا گذاشتی هیچ وقت با همچین آدمهایی روبه رو نشی
خلاصه دیروز تو اون ترافیک و شلوغی بابایی همش مجبور بود به تلفن جواب بده
و با چند نفر دعواش شد خیلی اعصابش خرد شده بود
ولی خیلی خودشو کنترل کرد تا من ناراحت نشم
ولی من برای بابایی خیلی ناراحت شدم .من ساعت ۶ رفتم داخل مطب خانم دکتر بعد از دیدن سونوی ۷ اسفند گفت که رشد تو وروجک خیلی خوب بوده و الان ۳۳ هفته و ۴ روزه ته من هم ۸۱ کیلو شده بودم و زمان تقریبی زایمان را هم ۲۰ فرورد ین مشخص کرد که البته قبلش ۱۵ فرو ردین یه سونو دارم ما خیلی عجله داشتیم که زودتر به دنیا بیای ولی مثل اینکه چاره ای نیست باید صبر کنیم . دوست داریم عزیزم